aShademan

October 31, 2006

{quotes.AS} Win big

If you have no fear of losing, you will win big.

Labels:

October 27, 2006

در باب هالووین


در آخرین روز اکتبر، کدو تنبل هایی که درونشان مانند خریدارانشان خالیست با دنیای معنوی ارتباط برقرار می کنند یا درست تر بگویم تنها در این روز است که دنیای معنوی با دنیای فیزیکی از طریق یک کدو ارتباط برقرار می کند

وه چه پر معناست این دنیای غرب

October 20, 2006

مشق شب

دنیای برخی آدم ها خیلی کوچک است
این گونه آدم ها جلوتر از نوک بینی خود را نمی بینند

این گونه آدم ها زیاد دوست ندارند و کسی هم زیاد دوستشان ندارد
چون اصولا کسی را نمی بینند

بینی من خیلی بزرگ است
وقتی در دبیرستان بودم رتبه اول را از این لحاظ در کلاس داشتم
یادم می آید که وقتی سرم را می چرخاندم بینی ام توی صورت بقل دستی ام می خورد
ولی از مزایای داشتن بینی بزرگ این است که همیشه دنیای بزرگی داشتم
حتی آن موقع که تا نوک بینی خودم را می دیدم باز هم از بیشتر اطرافیانم آدم های بیشتری را دوست داشتم
الان مدتی است که خیلی دورتر راهم می بینم و
همه آدم های دنیا را دوست دارم

ولی شاید یکی از همین روزها بینی خودم را تراشیدم و از نوک بینی ام دورتر را حذف کردم
نظر شما چیست؟

October 15, 2006

آقای خوزه

آقای خوزه از اهالی سابق و نه چندان شنگول برزیلی است که معتقد است باید خودت را سروته از درخت چنار آویزان کنی تا کتابی را که می خوانی بهتر بفهمی

من
آقای خوزه را دوست دارم ولی ایشان مرا دوست ندارند.

ایشان اصولا هر کسی را که در مکتب ایشان غیبت کند را دوست ندارد و او را چیزی شبیه اعدام صحرایی می کند.

من آقای خوزه را دوست دارم




.
.
.


آخر داستان رعد برق هولناکی بر سر من فرود خواهد آمد و چشمانم از جمجمه ام به بیرون پرت می شوند
گراز قهوه ای رنگی که مشغول خوردن یکی از چشمان من است از صدای به زمین خوردن جنازه سوخته و خشک من می هراسد و سراسیمه چشم دیگر مرا زیر سم هایش له می کند

او به سمت پاچه خوار داستان دیگری می دود.

همیشه پاچه خواران به طرز اسفناکی در آخر داستان می میرند

October 10, 2006

برنامه روزانه

هر روز صبح که از خواب برمی خیزم دست و صورتم را می شورم صبحانه می خورم و تا مدرسه می دوم. آخر می دانید، آرزوی من اینست که در مسابقات ماراتن روی سکوی اول به ایستم.
در مدرسه تمام فکر و ذکرم اینست که معلم ها از دستم راضی باشند شاید بتوانم مانند جسی اونس، قهرمان المپیک برلین، با بورس ورزشی به دانشگاه معتبری بروم.
عصر که به منزل می رسم عصرانه ای میل می کنم و به محل کار پاره وقتم می روم.
من نگهبان یک دیوانه خوانه هستم. کار خوبیست و راضی هستم که بین امثال خود به سر می برم.
شبها فقط دو ساعت وقت برای خوابیدن دارم که برای من کافیست.
آخر می دانید دیوانه ها شبها اصلا نمی خوابند.

October 09, 2006

تمرین

اول ائل اول اول ال ائل اول اول اول اول
دوم دون دون دئم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم دوم اول دون دون دوم دون
د.م دوم دوم

لدک اوم ادم
اغاغاغاغاغاغاغاااغاز غاز غاز غاز غازغازک غاز غاز غاز غازغازک غازغازک

شظشظک شظشظک شظشظک شضشضک شضشضک شضشض شضشضک شضشضک ضابغ ضایع ضضاضاضاضاضاضاضاضاضاضاضاضاضایعضبعضبتعضابع ضایع ضایع
ضایع
ضایع
ضیع
ضایغ
ضایع
پعن پهت چت چت چت چت چت چت پت چت جت جب جچ ج÷ ننننننننننن
نمناک نمناگ نتنتک نمنم نمنم نمنم من نمنمک دارم دیو می شم

اول اوا اول اول تو ابی سی دی ابی سی دی ابی سی دی
بی بی وی بیبیسی بی بی سی بی بی سی بی بی سی
بی بی سی
بی بی سی
بی بی سی
بی ارب
بی ادب بی ادب با بیداد
بابابابابابابابابابابابابابابابابابابابا
نانای نای نانای نای
دیرم شده ه ه ه ه

October 08, 2006

چه روز خوبی خواهد بود

روزی که همه امتحانهای دنیا تمام شده باشد...
روزی که همه ضرب العجل های دنیا بی خیال شده باشند ...
روزی که نامه الکترونیکی از کتابخانه دریافت نکرده باشی...

بی خود دل خود را خوش نکن
چنین روزی نخواهد آمد

تمرین امروز:
روز روز روز روز روز روز روز روط ر.ز ر.ط روط ر.ز روز ر.ز روز ر.وز روز روز روزروز روز روز روز روز روز روز روز روز رور روز روز روز روز ورز ورز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز ورز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز

زور روز زور روز زور زور زور روز زور زور زور زور زور زور
روز روز روز روز روز ورز روز روز روز ور ز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز ور ز

خوب خوب خوب خئب خئب خوب خ.ب خوب خبئ خوب خوب خئب خوب خوب خ.بخبو خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خو بخو ب خو ب خوب خوب خوب خوب خوب خو ب خو ب خوب خو ب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب

رئز هئب
روز هئب
رئز هوی
روز خوب
ر.ز هوب
روز خوی
روز خ.ر
روز روز روز روز رو خوخوخوخوخوخوخوخوخوخوخوخوخوخ.خ.خوخوخوخوخوخوخوخوخوخوخوخوی وی خوب خوب خوب خوب خوب خوی خوی خوی خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خموب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب خو بخوب خوب خوب وووووووووووووووووووو
ونونونونونونونونونونونونونونونونونونونونو
نون نونو نون نون نون نون نونو نون خمخمخمخمخمخمخم خمخ مخم مخم مخ خم خم خم خم خوب خوب خوب خوب خوب خوب خوب روز خوب
روز خوب
روز خوب
روز خوب
روز زوط زوط روز روز روز خوب
روز خور
روز خور
رخز
روز خئر
رئز
روز
روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز روز رو رزو روز روز روز روز روز روز روز
روز خوب روز

خطاب به لیشام

ببینید ،

این در حقیقت یه ایمیل برای لیشام ه
ازم نپرسید که چرا مستقیم براش ایمیل نزدم

لیشام ما داریم می آیم ایران
یه برنامه بذار بچه هارو جمع کنیم که ببینیم بعد از ده سال کی داره چه کار می کنه

October 07, 2006

فارسی

بالاخره یه وقتی باید شروع کنم به فارسی تایپ کردن

چه معنی داره که فقط انگلیسی تایپ کنم؟

حدود یه سال پیش شروع کردم ولی اون مشکل برای آرنجم پیش اومد که مجبور شدم کلا تعطیل کنم

الان اون مشکل حل شده

October 04, 2006

{daily.thoughts} Too many (binary)

Blogger requires 100 clicks to publish. Too many.

Flickr requires 11 clicks to login. Too many.

What happened to the one-click-away Internet experience? One is One in all bases.

October 03, 2006

{random.ramblings} Autumn or Fall

September is gone. So are the green leaves, or yellow ones, or orange ones, or red ones. October is here, without a fest. October is the month of marking and writing. October will go by fast. After October comes November. November is frozen. November is cold. November is when you look at your Persian calendar again to make sure it is stil autumn or fall. But it snows. Therefore, November is the start of a cold winter. November goes by faster than you want. December is next. Month of exams. And festivities. December is always too much work for three weeks and too few time to do so many things in one week. This December is different. Number 13 is holy. Holy December 13. I will take a break.